به گزارش مشرق، محسن وفایی، فعال رسانه در تلگرام نوشت:
رئوس و چارچوب کلی فهم تحولات کنونی سوریه
۱- آینده سوریه را سرنوشت نبرد کنونی و جاری بین تروریستها و «ارتش اسد» و همپیمانانش تعیین میکند؛ تا زمانی که این جدال تعیین تکلیف نشده، هرگونه گمانهزنی درباره آینده سوریه چندان دقیق نیست.
۲- تحولات کنونی سوریه هم روندی داخلیست (process) و هم طرحی خارجی (project)؛ نه تماما پروسه است که علت اصلی و نهایی آن را «شورش علیه ظلم اسد» بدانیم و نه تماما پروژه که کل این بلوا را نتیجه دخالتهای خارجی، مشخصا ترکیه، آمریکا، و اسراییل تفسیر کنیم؛ در واقع هم پروسه است و هم پروژه.
۳- سقوط عجیب و بدون مقاومتِ مردمی شهرهای سوریه یکیپسازدیگری این معنا را میدهد که دولت اسد پایگاه اجتماعیاش را در این مناطق از دست داده و مردم با تروریستها (یا مسلحین) همدلی بیشتری دارند و یا تصور میکنند زندگی با آنها بهتر از زندگی با اسد است.
۴- در ظاهر امر و با توجه به ماهیت و تاریخچه «هئیت تحریرالشام» به وضوح مشخص است که بازیگر اصلی و میدانی نبرد کنونی در سوریه «اردوغان» و ترکیه است؛
هرچند حضور میدانی ترکیه انکارناپذیر است و میتوان به اهداف و انگیزههای اردوغان هم توجه داشت و بررسی کرد؛ اما به گمانم جنگ کنونی در سوریه را باید در متن تحولاتی کلیتر و پایهایتر جهان دید؛ یعنی جدال بین محور آمریکا، ناتو و اسراییل با محور چین، روسیه، ایران، کره شمالی و تا حدی ونزوئلا؛ جدالی که از سالها پیش آغاز شده و اکنون کموبیش شکل آشکارتری به خود گرفته است.
۵- اینکه شورش و اعلام جنگ «جولانی» درست چند روز پس از آتشبس در لبنان کلید میخورد و نه مثلا دو هفته یا چندماه قبلترش یه نوع هماهنگی ناآگاهانه یا آگاهانه و برنامهریزیشده بین محور اول را نشان میدهد که تصمیم گرفته به «ضعیفترین حلقه» محور دوم یعنی سوریه (ایران) ضربه بزند و پاسخی هم باشد به پیشروی و دست برتر روسیه در اوکراین.
۶- البته یک دیدگاه «توطئه»ای هم وجود دارد که بدون داده و اطلاعات قابلاتکا میگوید که «تاریخ مصرف» بشار اسد تمام شده و ایران و روسیه با «جولانی» هماهنگ هستند که به نظرم نباید جدی گرفت.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.